{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
من و سیگار درد مشترکیم … از هردویمان کسی خوب کام گرفت و بعد زیر پا له کرد درست زمانیکه به آخر رسیدیم !
هوس سیگار کشیدن روی پشت بام چند وقتیه به جونم افتاده دلم میخواد به آسمون نزدیکتر بشم دودش که اذیتت نمیکنه خدا…!
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ کسی ﮐﻪ ﺷﺎﺩﯼﺷﻮ ﺑﺎ دوستاش ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎ ﻏﺼﻪ ﺷﻮ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ !
چقدر تلخ بود کودکیم ! که سیگار را قاتل پدرم می دانستم و چقدر سخت است امروز که قاتل پدرم را روزی هزار بار می بوسم . . .
از عجایب سیگار همین بس که آتشش آرامت میکند در برابر کسی که دلت را آتش زده . . . !
چه بارانی . . . اماچه فایده ! تو اینجا نیستی و باران بی تو ؛ یعنی سوزاندن تن سیگار
سیگار چه زیبا کام میدهد… او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند و من از لبانش بوسه ها میگیرم چه لذتی میبرم از این همخوابی او از جان مایه میگذارد و من از عمر
کاش پشت پاکت سیگار به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار تصویر اعصاب های خراب قبل از کشیدن سیگار را می گذاشتند…!
درد مرد را یا مرد می فهمد یا دود سیگار …
در سینه ام زخم های عمیقی هست ؛ انگار کسی مرا با زیر سیاری اشتباه گرفته …
من و سیگار درد مشترکیم … از هردویمان کسی خوب کام گرفت و بعد زیر پا له کرد درست زمانیکه به آخر رسیدیم !
خاکستر سیگارم را به تو ترجیح دادم چون که او تنها حنجره ام را به آتش کشید و تو وجودم را …
نمی دانم عمر من زود به پایان می رسد یا این سیگار … آتشش که زدم با خودم عهد کردم که آتش دلم را قبل از آتش سیگارم خاموش کنم …
سیگار تلقینی برای آرامش نیست تسکینی برای درد هم نیست فقط تنبیهیست برای من تا دیگر نخواهمت !!!
فقط دلم میخواست تو دوستم داشته باشی حتی به اندازه ی کشیدن یک نخ سیگار !
از آن سیگارهای روی لبت هم برایت کمتر بودم که توانستی به این راحتی ترکم کنی !
من و سیگار درد مشترکیم … از هردویمان کسی خوب کام گرفت و بعد زیر پا له کرد درست زمانیکه به آخر رسیدیم !
هوس سیگار کشیدن روی پشت بام چند وقتیه به جونم افتاده دلم میخواد به آسمون نزدیکتر بشم دودش که اذیتت نمیکنه خدا…!
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ کسی ﮐﻪ ﺷﺎﺩﯼﺷﻮ ﺑﺎ دوستاش ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎ ﻏﺼﻪ ﺷﻮ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ !
چقدر تلخ بود کودکیم ! که سیگار را قاتل پدرم می دانستم و چقدر سخت است امروز که قاتل پدرم را روزی هزار بار می بوسم . . .
از عجایب سیگار همین بس که آتشش آرامت میکند در برابر کسی که دلت را آتش زده . . . !
چه بارانی . . . اماچه فایده ! تو اینجا نیستی و باران بی تو ؛ یعنی سوزاندن تن سیگار
سیگار چه زیبا کام میدهد… او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند و من از لبانش بوسه ها میگیرم چه لذتی میبرم از این همخوابی او از جان مایه میگذارد و من از عمر
کاش پشت پاکت سیگار به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار تصویر اعصاب های خراب قبل از کشیدن سیگار را می گذاشتند…!
درد مرد را یا مرد می فهمد یا دود سیگار …
در سینه ام زخم های عمیقی هست ؛ انگار کسی مرا با زیر سیاری اشتباه گرفته …
من و سیگار درد مشترکیم … از هردویمان کسی خوب کام گرفت و بعد زیر پا له کرد درست زمانیکه به آخر رسیدیم !
خاکستر سیگارم را به تو ترجیح دادم چون که او تنها حنجره ام را به آتش کشید و تو وجودم را …
نمی دانم عمر من زود به پایان می رسد یا این سیگار … آتشش که زدم با خودم عهد کردم که آتش دلم را قبل از آتش سیگارم خاموش کنم …
سیگار تلقینی برای آرامش نیست تسکینی برای درد هم نیست فقط تنبیهیست برای من تا دیگر نخواهمت !!!
فقط دلم میخواست تو دوستم داشته باشی حتی به اندازه ی کشیدن یک نخ سیگار !
از آن سیگارهای روی لبت هم برایت کمتر بودم که توانستی به این راحتی ترکم کنی !
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}